کد مطلب: 76308
فتنهگران بعد از انتخابات ?? خواب بازگشت به قدرت را هم نميبينند
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 498
به گزارش سلام لردگان به نقل از شبکه اطلاع رساني دانا؛رضا سراج کارشناس مسائل استراتژيک در بخش دوم گفتوگوي تفصيلي با خبرنگار خبرگزاري فارس، به مسائل مختلفي از جمله ترکيب دولت تدبير و اميد، آسيب شناسي رفتار اصولگرايان و باطل شدن شبهه تقلب در اين انتخابات پرداخت، متن کامل آن در ادامه ميآيد:
شما ترکيب کابينه دولت اعتدالگرا و اولويتهاي آن را چگونه پيش بيني ميکنيد؟
سراج: اگر رئيس جمهور منتخب موفق شود به شعار خود يعني اعتدالگرايي در چينش ترکيب نهايي کابينه عمل کند ميتواند دولتي از نيروهاي متعهد به نظام، کارآمد و در عين حال غير متعهد به جريانات سياسي و پدرخواندههاي سياسي شکل دهد. در اين که آقاي روحاني آيا موفق به اين امر ميشود يا نه، بايد صبر کرد و البته در چند روز آينده تا حدودي اين مسئله روشن ميشود.
اما مسئله مهمتر آن که اولويتهاي کابينه يازدهم چه بايد باشد؟ نيم نگاهي به فضاي موجود در جامعه موج اميدواري و نشاط عمومي در خصوص حل مشکلات معيشتي را نمايانگر ميسازد و با توجه به اينکه بررسيهاي کارشناسانه نشان ميدهد بخش قابلتوجهي از مشکلات اقتصادي موجود، ناشي از سوء تدبيرها و سوء مديريتهايي است که با اتخاذ مديريت و تدابير کارآمد قابل جبران خواهد بود.به نظر ميرسد بايد دولتمردان با دقت نظر در همين مسئله و با تمام توان در جهتي اقدام کنند که اين اميد و نشاط عمومي که در جامعه پديدار شده است به ثمر نشسته و شاهد شيرين کامي بيش از پيش مردم در حل مشکلات معيشتي باشيم.
در اينجا بايد به نکتهاي اشاره کرد و آن خطر تکرار اشتباهات گذشته در حوزهي اجراست. در مقطعي از تاريخ اقتصاد سياسي کشور يعني سالهاي پس از 1368 نظريهپردازان و مديران اقتصادي کشور در جهت حل مشکلات موجود به سمت پياده سازي افراطي مدلهاي ارائه شده توسط نهادهاي اقتصادي غربي رفتند و در عمل نه تنها اجراي اين الگوها موفقيت آميز نبود بلکه تا مدتها اثرات نامطلوبي در اقتصاد کشور به همراه داشت.
* نبايد در پيشرفتهاي اقتصادي به بيعدالتي دامن زده شود
آفت ديگر برخي مديران اقتصادي کشور که متأسفانه در چند برهه و دولت مختلف تکرار شده است، آن بوده که عدهاي از مديران اجرايي کوشيدهاند ناکارآمدي خود در مديريت و تدبير اقتصاد کشور را به گردن عوامل خارجي انداخته و در راه حل مشکلات کشور، آنچه از آن به «تنشزدايي» تعبير ميشود را به عنوان نسخه درمان اقتصاد کشور نشان دهند. حال آنکه روشن است که بيماري اقتصاد کشور به مديريت و تدبير داخلي بر ميگردد و ربط دادن آن به مسائل سياست خارجي تا حدودي فرافکني است. انتظار ملت از مديران اجرايي اين است که در عين حفظ اصول و ارزشها خصوصاً در سياست خارجي به حل مشکلات معيشتي بپردازند و به دنبال باز کردن مسئوليتها از گردن خود نباشند.
دغدغه ديگري که وجود دارد مسئله عدالت اجتماعي که جز دو مؤلفه اصلي دهه چهارم انقلاب يعني پيشرفت و عدالت است. بايد مراقب در کنار پيشرفتهاي اقتصادي به بيعدالتيها دامن زده نشود و نيز خداي ناکرده شاهد شکلگيري و رشد مفاسد اقتصادي نباشيم.
* انتخابات 92 سند رسوايي فتنهگران شد
* با توجه به پيروزي آقاي روحاني با 260هزار رأي بيشتر و صيانت نظام از اين رأي، نظر شما در خصوص ادعاي تقلب فتنه گران در سال 88 چيست؟
سراج: انتخابات 92 را از منظري ميتوان سند رسوايي فتنه گران و اربابان خارجي آنها دانست. در سال 1388 يک حماسه ملي با حضور بي نظير 85 درصدي در پاي صندوقهاي رأي شکل گرفت اما فتنه گران شيريني اين حماسه را در کام ملت تلخ کردند. ابتدا با شعار پوچ و موهوم تقلب نظام اسلامي را به خيانت در آراي مردم متهم کردند و بعد که نتوانستند اين ادعاي پوشالي را اثبات کنند نظام را به جنايت در حق اغتشاشگران متهم کردند.
البته با گذشت زمان، هر روز بخشي از ابعاد پيچيده و لايههاي پنهان و نيمه آشکار فتنهي 88 روشن ميشود و چنين به نظر ميرسد ابعاد قابل توجهي از اين توطئه هنوز رمزگشايي نشده است. در بيان رهبر معظم انقلاب نيز داريم: «هنوز خيلي جا وجود دارد براي تحليل و تبيين و روشن کردن زوايا و ابعاد اين فتنهاي که دشمن طراحي کرده بود. دشمن محاسبات خيلي دقيقي کرده بود؛ منتها خب، محاسباتش غلط از آب درآمد؛ ملت ايران را نشناخته بود. دشمن در پشت صحنه، همهي چيزها را مشاهده کرده بود.»
شناخت عميق از توطئهاي که دشمن در فتنهي 88 براي آن برنامهريزي کرده بود و دنبال ميکرد، نيازمند تحليلي بسيار عميق و البته گذشت زمان نيز بود. چرا که دشمنان انقلاب اسلامي هنوز حاضر به «لو» دادن نقشهي پيچيده خود نبوده و روشن شدن بخشي از حقايق، نيازمند گذشت زمان است. مقام معظم رهبري در اين خصوص ميفرمايند: «فتنهي [88]، فتنهي بزرگي بود. من به شما عرض کنم؛ چند سالي که بگذرد، آن وقت قلمهاي بسته شدهي آگاهان بينالمللي روان خواهد شد، باز خواهد شد، خواهند نوشت. ممکن است من آن روز نباشم، اما شماها هستيد؛ خواهيد شنيد، خواهيد خواند که چه توطئهي بزرگي پشت فتنهي سال 88 بود. اين فتنه خيلي چيز مهمي بود، قصدشان خيلي قصد عجيب و غريبي بود؛ در واقع ميخواستند ايران را تسخير کنند. اينهايي که عامل فتنه بودند - توي خيابان، يا بعضي از سخنگويانشان - اغلب ندانسته وارد اين ميدان شده بودند؛ اما دستهايي اينها را هدايت ميکرد، نميفهميدند.»
واقعيت آن است که برنامه ريزي اجرايي دشمن براي فتنه 88 از دو سال قبل از برگزاري انتخابات دهم –يعني سال 1386- کليد خورد و بخش قابل توجهي از جريانات سياسي و گروهکهاي ضدامنيتي براي پياده سازي نقشه شوم دشمن بسيج شده بودند. در اين ميان فتنه گران داخلي نيز با باز کردن عرصه براي دشمن و دنباله روي کورکورانه از مقاص دشمن به تکميل سناريوي او کمک کردند به تعبير رهبر فرزانه انقلاب «در اين فتنههاي بعد از انتخابات، آن چيزي که اساس قضيه است، اين است که رأي مردم و حضور مردم از نظر يک عدهاي نفي شد، مورد خدشه قرار گرفت، نظام تکذيب شد، مورد تهمت قرار گرفت. گناه بزرگي که انجام دادند، اين بود.»
* دو سناريوي دشمن براي انتخابات 92 که خنثي شد
بررسي راهبردهاي دشمن در چند سال اخير و نيز مجموعه فراواني از قرائن و شواهد نشان ميدهد که دشمن براي انتخابات 92 نيز دو سناريوي مشخص را در دستور کار قرار داده بود. اول بي ثبات سازي جمهوري اسلامي ايرانو دوم تسري و تسلط گفتمان تغيير در جهتگيريها، سياستها و ارزشها. بخشي از نظام سلطه به محوريت آمريکا و سرويسهاي اطلاعاتي و انديشکدههاي راهبري آن، به دنبال بي ثبات سازي جمهوري اسلامي ايران در مقاطع قبل، حين و پس از انتخابات رياست جمهوري بودند و برخي محافل به دنبال سياست حاکم نمودن گفتمان تغيير در جهت گيري ها، سياست ها و ارزشها بودند.البته بايد تأکيد شود که راهبرد تغيير تنها با به انتخابات ختم نشده و اساساً چون فرايند تغيير يک فرايند تدريجي و مبتني بر استحاله است، در طول بازه زماني طولانيتري دنبال ميشود.
رهبر معظم انقلاب در بيانات خود پس از انتخابات ميفرمايند: « نميشود ما اين مسئلهي مهم و اساسي [انتخابات] را از دائرهي تحليل و تذکر و توجه خارج کنيم؛ حادثهاي که از يک سال قبل تقريباً، مخالفان جمهوري اسلامي، دشمنان جمهوري اسلامي، دربارهي آن حادثه داشتند برنامهريزي منفي ميکردند؛ پولها خرج کردند، فکرها کردند، فريادها کشيدند، کارهاي گوناگون انجام دادند، فشارها وارد کردند، براي اينکه اين حادثه را به آن صورتي که خودشان ميخواستند، در بياورند؛ يا انتخابات اتفاق نيفتد، يا انتخابات با اقبال کم مردم، با بياعتنائي مردم مواجه شود؛ يا اينکه حتّي بعد از انتخابات بهانههائي به وجود بيايد که بتوانند مقاصد شوم خودشان را در کشور اعمال کنند؛ براي همهي اينها برنامهريزي کرده بودند. اينها همهاش خبرهاي پنهان نيست، اطلاعات ويژه و پنهان نيست؛ خيلي از آنها اطلاعات آشکار است. هر کسي رفتارهاي جبههي دشمن جمهوري اسلامي را در اين حدود يک سال ديده باشد، دنبال کرده باشد، يا شنيده باشد، ميفهمد که اينها چه برنامهريزياي کرده بودند.خب، آنچه که اتفاق افتاد، صد و هشتاد درجه عکس آن چيزي بود که آنها ميخواستند. اين چيز کمي است؟ اين حادثهي کوچکي است که ماستمالي کنند، با تحليلهاي آبکي از روي قضيه بگذرند؟ نخير، ملت ايران عظمتي را از خود ساطع کرد؛ ملت ايران کار بزرگ و کارستاني انجام داد؛ در عرصهي مواجهه و مقابله و خصومت و کينهورزي دشمنان بينالمللي، از خود مهارت نشان داد. چرا اين را پنهان کنند؟ چرا اين را بارها تکرار نکنيم؟»
به حمد الله با هوشياري امت و تدابير نظام راهبرد بي ثبات سازي ناکام ماند و در خصوص راهبرد «تغيير» نيز همه دلسوزان نظام و ملت شريف ايران و خصوصاً دولتمردان آينده بايد هوشيار باشند.
* پس از انتخابات 92 فتنه گران ديگر خواب بازگشت به قدرت را هم نميبينند
علياي حال اين سند افتخار نظام اسلامي و نيز سند رسوايي فتنه گران بود که نظام از 260 هزار رأي ملت پاسداري کرده و خود به خود متوهمانه بودن ادعاي دروغين فتنه گران 88 ثابت شد. به نظر ميرسد اکنون و پس از روشن شدن اين مسئله ديگر هيچ جاي اغماضي در مواجه با فتنه گران نبوده و آنها ديگر در خواب نيز بازگشت به قدرت را نخواهند ديد.
* به اصولگرايان باز گرديم، در طول بيش از يک ماه پس از انتخابات تحليلگران و فعالان سياسي هر يک از منظر خود به آسيب شناسي نتايج انتخابات پرداختهاند و هر يک دلايلي را براي شکست اصولگرايان مطرح کردهاند. شما مهمترين دليل ناکامي اصولگرايان در اين انتخابات را چه ميدانيد؟
سراج: به طور کلي سه محور کلي انديشههاي سياسي، قدرت طلبي و خود پديده پنداري را ميتوان به عنوان آسيبهاي جريان اصولگرايي در انتخابات يازدهم دانست. من چرايي اين ناکامي را بيش از آن که در نتيجه نوع تاکتيکها و وضعيت سياسي و حزبي اين جريان بدانم، ناشي از حوزهي انديشه سياسي ميدانم. البته اين دلايل رفتاري سياسي را نيز ناديده نميگيرم اما آنها را متأثر از حوزه انديشه سياسي ميدانم که لازم ميدانم آن را تفصيلاً عرض کنم.
يک دهه قبل جريان اصولگرايي با شعار گفتمان انقلاب اسلامي و ارائهاي ناب از مکتب سياسي اسلام مبتني بر انديشههاي امام راحل عظيم الشأن و رهبر معظم انقلاب اسلامي (مدظله العالي) وارد عرصه رقابت سياسي شد و اتفاقاً همين دست شعارها بود که توانست اقبال عمومي را به خود جلب کند، اما آنچه در عمل شاهد بروز زاويههايي در اين رويکرد بودهايم که بايستي آنها را دقيق بررسي نماييم.
اولاً يکي از اصليترين آرمانهاي انقلاب اسلامي شکلگيري جامعهاي مبتني بر امام و امت بود و اتفاقاً جريانات اصولگرا با همين ادعاي ولايتمداري در عرصه حضور داشتند و برخي از آنها اصلاً با همين شعار به تصفيه درون گفتماني ميپرداختند. اما در عمل ميبينيم برخي از اين جريانات به جاي آن که به دنبال انتقال رهنمودها و منويات امام جامعه به امت باشند، به تدريج نخبگان سياسي مورد وثوق خود را در جايگاه قله تعريف کرده و بر اساس انديشه سياسي و نوع نگاه آن به جهت گيري حزبي پرداختند. شوربختانه تر آن که ديدگاههاي سياسي و انديشهاي اين جريانات به نام ولايتمداري به بدنه جريان تزريق و هرکس که نگاه انتقادي به اين شخصيتها و ديدگاههايشان مطرح ميساخت با انواع برچسبهاي مختلف از صحنه رانده ميشد.
ماجرا آنجا غم انگيزتر ميگردد که متوجه شويم اتفاقاً اين جريانات در برخي از حوزههاي انديشه سياسي داراي زاويههاي روشن با انديشه امام و رهبري که اساس گفتمان انقلاب اسلامي را شکل ميدهند، هستند، ولي در عين حال حب و بغضهاي سياسي منبعث از انديشه سياسي آنها به عنوان حرکت در تراز انقلاب اسلامي معرفي ميشود. لازم است تأکيد کنم شخصيت همه بزرگان محترم است و اينجا قصد نقد انديشه سياسي افراد را ندارم، بلکه مقصود آن است که بگويم برخي از اين گونه ديدگاهها حرف انقلاب نبوده و نيست.
* کمرنگ کردن جايگاه مردم با انديشه رهبري زاويه دارد
در ادامه به چند نمونه اشاره ميکنم. در مکتب امام راحل (ره) و نيز انديشه مقام معظم رهبري (مدظله) مردم جايگاه والايي در نظام سياسي دارند و نقش تعيينکننده آنها در شکلگيري و استمرار حيات نظام اسلامي روشن و واضح است. در عين در اين سالها برخي جريانات با طرح انديشههاي سياسي خود جايگاه مردم را در انديشه سياسي اسلام کمرنگ ساختهاند که اينها در زاويهاي روشن با انديشه امام و رهبري است.
عجيب نيست که برخي از اين جريانها براي طرح دوگانه مقبوليت و مشروعيت اصرار دارند به گونه اي که گويا اين دوگانه اصالت داشته و اين در حالي است که در بيانات رهبر معظم انقلاب اين دوگانه به چشم نميخورد. بلکه به عکس همواره کوشيده است مردم و ديانت در يک جبهه ديده شوند و يا مثلاً برخي افراد پس از انتخابات رياست جمهوري به درجهبندي رأي مردم پرداختند و آرايي که در حمايت از نامزد خودشان بود را رأي درجه يک و بقيه را درجه دو، دنيا زده تصور کردند. اينها صرفاً يک برداشت ذهني يک فرد نيست. به نظر ميرسد برخاسته از نوعي انديشه سياسي خاصي است که مي توان از آن به دفع حداکثري تعبير کرد و بايستي بيشتر مورد اشاره قرار گيرد.
همين انديشه خاص که منجر به تنگ کردن دايره نيروهاي خودي ميشود و همانگونه که قبلاً اشاره شد عنوان «دفع حداکثري» بهترين عنوان براي آن است، يکي از مصاديق روشن زاويه اين جريانات با انديشه امام و رهبري است. در حالي که بيان صريحي از رهبر معظم انقلاب اسلامي در خصوص نياز به وحدت در عين خلوص و راهبرد جذب حداکثري و دفع حداقلي وجود دارد.
عدهاي با تعميم انديشه سياسي خود به گفتمان انقلاب اسلامي به دنبال خلوص سازي و پياده کردن خود سر بخشي از اصولگرايان از قطار انقلاب هستند و جالب اينجاست که همين اقدامات به اسم انقلابي گري، ارزشگرايي و بصيرت افزايي انجام ميپذيرد و روشن نيست که اين مسائل بر چه مبنايي به انقلاب نسبت داده ميشود. حال آن که در سيره سياسي امام و رهبري نيز مصاديق روشني در خلاف اين رويکرد انقلابينمايانه وجود دارد.
* رهبر معظم انقلاب مسئله اقتصاد را اولويت و مسئله اول کشور ميدانند
جالب اينجاست که در طول دو سال گذشته که مشکلات معيشتي گريبانگير جامعه بوده است و مردم از جريانات سياسي پيگيري حل اين مشکلات را داشتهاند، برخي از اين جريانات بيشتر دنبال همان راهبرد دفع حداکثري بودهاند کار به جايي رسيده است که برخي از چهره هاي اين جريانات در اظهاراتي قابل تأمل با عناويني نامناسب از کساني که به دنبال حل مشکلات معيشتي مردم بودهاند و مردمي که به خاطر حل مشکلات معيشتي به نامزدها رأي دادهاند تعبير کردهاند اين در حالي است که شما اگر به سياست رهبر معظم انقلاب در نامگذاري دهه چهارم انقلاب و چند سال اخير نگاه کنيد پررنگ بودن اولويت اقتصاد در نيازهاي کشور به خوبي به چشم ميخورد. از اينها واضحتر معظم له صراحتاً در سخنراني خود در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام (ره) سال جاري، مسئله اقتصاد را اولويت و مسئله اول کشور دانستند.حال اينجا جاي اين سؤال باقي است اولاً چگونه برخي نخبگان و جريانات سياسي دغدغههاي امام امت را درک نميکنند و باز به دنبال منويات خود هستند؟
حال در نظر بگيريد که همه اين اقدامات و شعارها به اسم گفتمان انقلاب اسلامي انجام گرفته است. يعني در مرحلهي عمل ما شاهد آن بوديم گفتماني تقليلگرا و نحيف به اسم انقلاب عرضه گرديده که اتفاقاً در برخي جاها در تضاد جدي با گفتمان اصيل انقلاب اسلامي است و از سويي در مرحله پياده سازي اجتماعي ناکارآمد است، يعني نسخه روشني براي حل مشکلات عادي مردم ندارد و به جاي آن به مردم توصيه ميکند که از پيگيري مطالبات معيشتي دست بکشند.ببينيد چه ظلم بزرگي به انديشه سياسي امام، انقلاب و رهبري شد؟ اگر اين حرفها به نام يک جريان سياسي زده ميشد کسي بر آن خورده نميگرفت، بالاخره سليقه سياسي خاصي است. اما اينها به نام انقلاب عرضه شده و هر که غير از اين گفت با انواع برچسبها مورد حمله واقع شد.
همين انديشه هاي سياسي زاويه دار با گفتمان انقلاب، امام و رهبري، مبناي عمل سياسي عدهاي قرار ميگيرد و صراحتاً از مهم نبودن نتيجه سخن ميگويند و مدعي عمل به تکليف هستند. حال آن که رهبر معظم انقلاب صراحتاً از لزوم توجه به نتيجه در عمل به تکليف سخن گفتند.
به نظر ميرسد اين مسئله دليل اصلي ناکامي اصولگرايان در اين انتخابات بود. هرچند ممکن است که برخي تاکتيکهاي غلط حزبي و انتخاباتي نيز مؤثر بوده باشد. اما دليل اصلي اين ناکامي را بايد در اين زاويههاي انديشه سياسي جستجو کرد.
*به مسئله قدرت طلبي و خود پديده پنداري نيز اشاره کرديد، در صورت امکان بيشتر توضيح دهيد؟
سراج: ما وقتي رفتار سياسي برخي جريانهاي اصولگرا بررسي ميکنيم يکي ديگر از دلايل عدم اجماع ميان اين جبهه گسترده را مييابيم و آن قدرتطلبي برخي از از جريانات است. جرياناتي که در پشت صحنه تحولات همواره به رايزني طيف هاي گوناگون سياسي – حتي نيروهاي غير اصولگرا- مشغولند و بر نامهريزي آنان به گونهاي تعريف ميشود که با پيروزي هريک از طيفهاي گوناگون خود را به آن نزديک ميکنند. اين جريانات يکي از دلايل شکست راهبرد توافق و اجماع در جبهه اصولگرايي بودهاند.
مسئله ديگر که در حقيقت آفت برخي ديگر از نخبگان سياسي است، مسئله خود پديدهپنداري و يا به تعبيري نديدن واقعيتهاست که اتفاقا در بيانات اخير رهبر معظم انقلاب در ديدار دانشجويان همين مسئله نديدن واقعيت ها به عنوان کي از آفات مورد اشاره معظم له قرار گرفت. به نظر ميرسد کساني که واقعيتهاي سياسي اجتماعي را در نظر نمي گيرند، رفتار سياسي خود مبتني بر آرزوها و نيز دادههايي که از اطرافيان ميگيرند، تنظيم ميکنند و نتيجه اين رويکرد «خود پديده پنداري» است که متأسفانه روشن شدن غلط بودن اين تصور با هزينه هاي بالايي همراه است.
در مجموع دلايلي که اشاره شد منجر به نوعي آرايش و چيدمان غلط و تعبير ديگر يک اَرِنج سياسي غلط در ميدان بازي انتخابات شد و نتيجه به نفع رقباي اصولگرايان رقم خورد.
*رفتار سياسي منحرفين به نام اصولگرايي تمام شد
در اينجا البته بايد به نکتهاي ديگر نيز اشاره کردکه هرچند از ناحيه جريان اصولگرايي رخ نداد، اما به نام اصولگرايان تمام شد و آن رفتار سياسي منحرفين در دوسال اخير بود که بر قهر و بداخلاقي مبتني گشت و منجر به برهم زدن آرامش سياسي کشور شد.
انتهاي پيام/